- فرا رسیدن
- نزدیک شدن و رسیدن وقت چیزی یا کاری، توانا بودن قادر شدن
معنی فرا رسیدن - جستجوی لغت در جدول جو
- فرا رسیدن ((فَ. رَ دَ))
- نزدیک شدن و رسیدن وقت چیزی یا کاری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نزدیک شدن، فرا رسیدن، در آمدن داخل شدن، فراهم آمدن پیدا شدن
رسیدن، درآمدن، نزدیک شدن و رسیدن وقت چیزی یا کاری
کنایه از به فریاد رسیدن، به داد کسی رسیدن، مدد کردن
پیش کشیدن بسوی خود کشیدن، بالا کشیدن
بپایان رساندن، مسکوت گذاشتن مطلب یا کاری
ابلاغ حکم از طرف بزرگی به کوچکتر، رسیدن اجل مقدر
مدد کردن معاونت کردن، داد دادن
ناگهان رسیدن ناگاه حاضر شدن: به سبب تعمیر جاده راه بسته شد سه اتومبیل دیگر هم سر رسید
چیدن، برچیدن، جمع کردن
ناگهان از راه رسیدن، فرارسیدن موعد کاری، فرارسیدن
بدیدن